از آنجايي که قصه و داستان تأثير شگرفي بر خوانندگان مي گذارد ، پروردگار عالم در سرشت انسان ميل و علاقه ي فراواني جهت پي جويي و شنيدن سرگذشت ها و قصه ها نهاده و از همين روي ، از آن هنگام که انسان هاي اوليه قدرت ارتباط از طريق گفتگو را با همنوعان خويش پيدا نمودند وقايع و حوادث و سرگذشت هاي خود و قهرمانان و .زمانه خويش را به نسل بعدي منتقل مي کردند و باپيشرفت زمان و پيدايش خط و نگارش ، اين حوادث از سينه ها بر قلم ها جاري و در صفحات زرنگار تاريخ نگاشته شده . اين روند رو به رشد تا جايي پيشرفت نمود که هم اکنون نيمي از فرهنگ و ادبيات هر ملتي را قصه ها و داستان ها به خود اختصاص داده است .
امروز قصه ها نه به عنوان يک هنر و ابزار تبليغي و تربيتي توجه بسياري از متفکران وانديشمندان و روانشناسان را به خود جلب نموده و در مراکز علمي و تربيتي بابي از ابواب علم را نيز به خود اختصاص داده است اما بالاتر از همه اين تمدن اسلام است که در مکتب توحيدي خويش ، جهت تربيت انسان، از قصه به بهترين وجه استفاده نموده و در اين راستا ، خداي سبحان بهترين قصه ها را در قران اين کتاب آسماني و جاويد به شيواترين و بليغترين شيوه ها به تصوير کشيده است .«نحن نقص عليک احسن القصص»(سوره ي يوسف ، آيه ي 3 ) .
عــالـم امــروز پــر از مـاتــم و رنــج و مــحن اسـت
گـرد غـم بـر سـر هـر محـفل و هـر انـجمن اسـت
این چه شور است که بر پا شده در ارض وسـماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بــانــگ و فـریــاد بــه گــوش آیـــد از افــلاک مـگـر
رحــلت خــــتم رســولان و عـــزای حـــسـن اسـت
صلی الله علیک یا رسول الله (ص).
وقتی از دوستان یا والدینتان درمورد خشونتهایی که در مدرسههای مختلف اتفاق افتاده است میشنوید، طبیعی است که نگران شوید که مبادا یک روز این نوع اتفاقات برای شما بیفتد.
خشونتهای جدی مثل زدوخورد با سلاحهای سرد معمولاً بهندرت اتفاق میافتد اما وقتی چنین اتفاقاتی رخ میدهد، کاملاً طبیعی است که احساس ناراحتی و اضطراب کنید و بخواهید بفهمید که موضوع از چه قرار بوده است.
مدارس تا چه اندازه امنیت دارند؟
.
در احاديث پيرامون چگونگي احترام نهادن پيامبر اكرم (صلي الله عليه) به مردم و مظاهر آن نكات جالبي بيان شده است كه به طور خلاصه مي توان گفت : آن حضرت به هيچ كس با انگشت خود اشاره نمي كرد بلكه با تمام دست اشاره فرمود : هر گاه كسي در كنارش نشسته بود و با ايشان سخن مي گفت تنها چهره اش را به سوي او برنمي گرداند بلكه با تمام بدن به او رو رو مي كرد . وقتي با كسي دست مي داد تا طرف مقابل دست خود را نمي كشيد آن حضرت اقدام به اين كار نمي كرد هر گاه يكي از اصحابش برآن حضرت وارد مي شد به احترام او بر مي خاست و رداي خود را برايش پهن مي كرد و براي كسي كه به حضور ايشان مي رسيد جامه اش را مي گستراند تا بر آن بنشيند و متكاي خود را به او مي داد . نگاههاي خود را ميان مردم به تساوي تقسيم مي كرد هر گاه سواره بود اجاره نمي داد كسي پياده همراهش برود و او را در كنار خود بر مركب سوار مي كرد . درحديث آمده است كه مردي وارد مسجد شد و پيامبر در آنجا تنها نشسته بود با ورود او پيامبر برايش جا باز كرد . مرد گفت اي رسول خدا ! جا باز است پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمودند : يكي از حقوق مسلمان بر مسلمان اين است كه چون ديد قصد نشستن نزد او را دارد برايش جا باز كند
یکی از راه های آشنایی با آداب اسلام و تربیت شدن به آن، آشنایی با سیره و روش زندگی پیامبراکرم (ص) و ائمه (ع) و توجه به نکاتی است که آنان رعایت می کردند.
رسول اکرم (ص) که اسوه ایمان و الگوی اخلاق و ادب و رفتار نیکو است، خود را ادب کرده پروردگار دانسته و می فرماید: "پروردگارم مرا ادب کرد و نیکو ادب کرد"!
خلاصه: در بحث رابطه بین دین و اخلاق دو دیدگاه کلی در مورد مبانی ارزش های اخلاقی مطرح بوده که عبارت اند از:
الف:اخلاق امری مستقل از دین بوده و ارتباطی به دین ندارد.
ب: اخلاق بدون ارتباط با دین و ایمان و اعتقاد به خداوند تحقق نمی یابد.
در جوامع غربی این بحث به صورت گسترده ای مطرح می شود و پیشینه تاریخی آن به تحولاتی بر می گردد که بعد از رنسانس اتفاق افتاد؛ چرا که تا قبل از رنسانس دین رایج در آن دیار که همان مسیحیت بود بر همه شئون زندگی مردم از جمله؛ علم، فرهنگ، اجتماع، اخلاق و سایر مسائل حاکم بود و با شکست کلیسا در صحنه های مختلف، مردم نیز از دین و گرایش های دینی بیزار شدند و به جای گرایش به خدا، گرایش به انسان مداری مطرح شد و کم کم این فکر به وجود آمد که می توان اخلاق را جدای از دین مطرح کرد. این فکر به تدریج قوت گرفت تا در قرن های اخیر رسماً اخلاق منهای خدا را مطرح کردند. در مقابل برخی دیگر بر مبانی دینی اخلاق تأکید داشته و معتقدند که اخلاق بدون دین تحقق پیدا نمی کند.
احترام به خود سه کلمه بیشتر نیست ولی زیر بنایی ترین بنیان ساختن شخصیت فرد است دست هیچ کس هم نیست فقط و فقط به خود فرد بستگی دارد چقدر به خودمان احترام میگذاریم؟ آیا به قول معروف خودمان را قبول داریم؟ آیا خودمان را شایسته احترام میدانیم؟ آیا آرزوها و اهداف ارزشمند در زندگی داریم؟ چقدر به وضعیت ظاهری خود میرسیم؟ آیا به شایستگی از جسم خود مراقبت میکنیم؟ در مقابل بی اهانتی و برحرمتی های دیگران چه عکس العملی از خود نشان میدهیم؟ آیا قابل و هستم؟ قیمتمان چقدر است؟عزت نفس ما چه میزان است؟ آیا از اعتماد به نفس کافی برخورداریم؟ آیا خود را لایق شایسته ترین ها میدانیم؟ اندکی در رفتار خود تامل کنیم و احترام به خود را در زوایای زندگی خود ردیابی و وارسی کنیم، خود را نقد کنیم به خود نمره دهیم و نکات منفی و قابل اصلاح را در رفتار خود یادداشت کنیم و به بهبود آنها بیاندیشیم و چاره سازی کنیم، احترام به خود را از زاویه دیگری نیز میتوان نگاه کرد اینکه چقدر به دیگران احترام میگذاریم.آیا عقاید و افکار انسانها و تفاوتهای آنها برای ما محترم هست؟ اگر جواب به این سئوال به صراحت مثبت نیست شک کنیم که آیا به خودمان به حد کافی احترام میگذاریم کسی که به خود احترام میگذارد قطعا به دیگران و عقاید آنها نیز احترام میگذارد ولی وقتی خود را محترم نشمریم آیا احترام به دیگران برای ما معنی خواهد داشت؟ وقتی به خود احترام میگذاریم دیگران نیز به ارزش و احترام ما پی میبرند و به راحتی به خود اجازه نخواهند داد حرمت ما را بشکنند. شخصیت و هویت خود را بر بنیان استوار احترام به خود بنا کنیم بنایی که بر این بنیان بر پا شود در مقابل ناملایمات و چالشهای زندگی مقاومت خواهد کرد.
مونتسکیو: آنکه توقع احترام از دیگران دارد، خود نیز باید توقع احترام دیگران را برآورده کند و به آنان حرمت کند.
آدام اسمیت: هر قدر به دیگران احترام بگذاری برای خودت احترام های.
فرانتس فانون: احترام صفتی اکتسابی است. آن را به فرزندان خود بیاموزید.
آندره وزالیوس: اگر همه مردم ارزش احترام را میدانستند و در زندگی به آن عمل میکردند دنیا گلستان میشد.
ماری کوری: احترام، بزرگی و کوچکی، فقر و ثروت، زشتی و زیبایی نمیشناسد.
آندره موروآ: احترام را باید در خانه آموخت. در مدرسه تمرین کرد و در جامعه کامل نمود.
ژاک ژان روسو: احترام به دیگران را باید از همان دوران کودکی به کودکان آموخت.
پرل. س. باک: احترام در حقیقت همان رعایت حال دیگران در موارد و مواقع مختلف است.
آلفونس دوده: اگر میخواهی محترم باشی، باید همه را محترم بداری.
كودكان موجودات در حال رشدی هستند و براساس این كه در سالهای اولیه زندگی چگونه تربیت شوند وآموزش ببینند، سبك خاص رفتاری پیدا می كنند. این سبك رفتاری الگویی تقریباً ثابت و دائمی برای آنها به وجود میآورد، و تعیین كنندهِ نحوه ارتباطات و برخوردهای آنان نیز می باشد. هر خانواده در ارتباط با فرزندان شیوه خاص خود را دارد؛ و این نحوه برخورد، در تلاقی با ساختار ژنتیكی هر فرد، باعث می شود كه شخصیتهایی بسیار متفاوت و متمایز شكل بگیرند.
احترام به معنای احساس ارزش و اعتبار برای کسی است و خود فرد آن را به دست می آورد. بااینکه همه ی انسانها شایسته احترام هستند، اما متاسفانه حقیقت این است که برخی از افراد قادر به کسب این احترام نیستند. البته راه های مختلفی وجود دارد که شما می توانید خود را در موقعیت هایی قرار دهید که احترامی را که سزاوار آن هستید به دست آورید. مهمترین عوامل در این زمینه احترام گذاشتن به دیگران، احترام گذاشتن به خودتان، داشتن اعتماد به نفس، نترسیدن از تصمیم گیری، و خوب لباس پوشیدن است. این عوامل به شما کمک می کند تا احترامی را که شایسته شماست کسب کنید.
اگر انتظار دارید که دیگران با شما با احترام رفتار کنند، اولین قدم این است که با دیگران با احترام رفتار کنید. اگر رفتاری غیر محترمانه با دیگران دارید، برای آنها هم احترام گذاشتن به شما دشوار خواهد شد. احترام گذاشتن به دیگران نشانه این است که خود شما نیز شایسته احترامید. اگر به دیگران احترام نگذارید، مردم شما را به چشم انسانی بی محبت نگاه می کنند که قادر به درک ارزش وجودی دیگران نیست. بعضی از رئیس ها و مدیران شرکت ها سعی می کنند با اعمال اقتدار خود بر زیر دستانشان احترام کسب کنند. با اینکه اقتدار خصوصیتی است که احترام می طلبد، اما اگر رئیس قادر به درک دستاوردهای کارمندان خود نباشد، کارمندان از او کینه به دل گرفته و هیچگاه احترامی که سزاوار آن باشد را به او عرضه نمی کنند. از طرف دیگر، رئیسی که علاوه بر اعمال اقتدار خود بر کارمندانش، از آنها دلجویی و حمایت می کند و به افکار و ایده های آنها گوش می دهد، خیلی راحت احترام زیردستانش را جلب میکند.
http://mehrad1186.parsiblog.com/Post//
تشویق و تنبیه دو روش متفاوت تربیتی هستند و بایستی ویژگیهایی داشته باشند تا مؤثر واقع شوند. این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند، می توانند از لوس شدن كودكان جلوگیری كنند. معمولاً كودكان لوس، والدین تسلیم شونده دارند. آنها در مقابل خواسته های كودك فوراً تسلیم میشوند و هر آن چه كه او طلب كند، برایش فراهم میكنند. در خانوادهای كه كودك لوس پرورش داده میشود، اثری از روشهای تنبیهی مناسب دیده نمی شود. یعنی چنانچه كودك كار اشتباهی مرتكب شود یا این كه بخواهد تعیین كننده باشد و به والدین خود دستور دهد یا این كه با داد و فریاد و عصبانیت حرف خود را به كرسی بنشاند، در این خانواده هیچ گونه روش مناسبی برای جلوگیری از این رفتارها و جهت دهی به آنها وجود ندارد. این نوع خانوادهها از لحاظ روان شناسی به خانوادههای محبت كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده معروف اند؛ خانوادههایی كه بی نهایت توجه، محبت و محافظت در مورد فرزندان خود دارند و در عین حال آنها را برای انجام هرگونه عملی آزاد می گذارند.
یکی از بهترین هدایایی که پدر و مادر می توانند به فرزندانشان بدهند، امکان شاد زیستن و شاد بودن آن هاست. برای شاد بودن، به ثروت و دارایی فراوان نیازی نیست، بلکه می توان با ساده ترین و پیش پا افتاده ترین وسایل و امکانات نیز کودکان را شاد کرد.
بچه هایی که بتوانند احساسات و عواطف شاد درونشان را بشناسند، می توانند آن را در سراسر زندگی خود حفظ کنند. شادی کودکان موجب تقویت روحیه، انگیزه، عزت نفس و پایداری آن ها می شود. پدر و مادر می توانند با استفاده از این روش های ساده شادی و نشاط را در وجود بچه ها زنده نگه دارند:
با فرزندان به بازی بپردازید
با کودکان خود بازی های کودکانه کنید. زمستان ها.
اول باید به اندازهی کافی در معرض نظر و دیدگاه بقیه باشیم؛ یعنی همه حق و جسارت بیان نظر خودشون رو داشته باشن. برای این کار لازمه اول یه کار کنیم که دانش آموزا از سکوت دربیان.
دوم لازمه گفتگو کردن و مهارتهای کلامی رو به دانش آموزا یاد بدیم؛ طوری که وقتی نظری دارن، بتونن هر چه بهتر عنوانش کنن.
نقطهی شروع برای یادگیری چنین مهارتی میتونه افزایش دایره لغات فارسی باشه.
در نهایت خوبه دانش آموزا با طرز فکرهای متفاوت در انسانهای مختلف آشنا بشن. این طوری هم میتونن طرز فکر خودشون رو ارتقا بده و هم در مواجهه با طرز فکرهای متفاوت، آمادهتر هستن.
اینکه چطور به افکار دیگران احترام بگذاریم ریشه در فرهنگ و آموزش و عادتهای اجتماعی دارد و عملی شدن آن حتی در حد نخبگان و سران کشور هم امری بسیار پیچیده و مشکل خواهد بود،بخصوص در بحث های اعتقادی و آزادیهای مدنی که مغایرت آرا با توجه به حکومت بر پایه دین آنرا غیر ممکن میسازد اما با دست زدن به تقسیم صحیح قدرت و جاری کردن قانون و اجرای حقوق شهروندی ذر سطح گسترده کشور ،حرکت در این مسیر و بهبود شرایط را شاهد خواهیم بود.
رعـایـت ادب و مـــراعات حقوق دیگران از جمله مواردی هستند که به راحتی می توانند قدرت فــردی شما را افزایش دهند. همه ما دوست داریم که دیگران ما را صمیمانه دوست بدارند، با ما درست رفتار کنند و بـرایـمـان ارزش و اهـمــــیت قائل شوند. هر چقدر خودمان بیشتر با ملاحظه و متین باشیم دیگران نیز به همان روش با ما رفتار میکنند.
به نظر من بهترین ت در احترام گذاشتن به دیگران خلاصه می شود و خودم به شخصه افتخار میکنم که برای این موضوع اهمیت بسیار زیادی قائل هستم. این روزها رادیو و تلویزیون در جوامع غربی برای ادب و احترام ارزش زیادی قائل نمی شوند و آنرا از جمله موارد ایجاد عزت نفس نمی دانند.
در این کشورها بسیاری از فعالان صدا و سیما، مجریان، منتقدین، سخنگوهای رادیو، و نهایتاً کمدین ها صرفاً با خار کردن افراد دیگر و توهین و اهانت به آنها و تمسخر کردنشان باعث خندهدیگران شده و به این طریق به شهرت می رسند.
منظور از اخلاق حرفهای مجموعهای از رفتارها، اصول عقلانی و استانداردهاست که بهواسطه آن فرد میتواند عامل مهمی در رسیدن به موفقیت و اهداف تعریف شده سازمان باشد، از آنجایی که سازمانها برای رسیدن به توسعه، به عناصری چون منابع انسانی درست و کارآمد، دانش فنی و توان فناوری، منابع مالی و اعتباری، انگیزش درونی نیروی انسانی، رضایت مشتری، سهم و جایگاه مطلوب در بازار، مشارکت سازمانی و مزیت رقابتی و توان فناوری نیاز دارند، اخلاق حرفهای تا حدود زیادی زمینه را برای تحقق این عناصر در سازمان تسهیل میکند.
۱) فرزندانتان را بدون قید و شرط دوست داشته باشید و آنها را مطمئن کنید که بدون در نظر گرفتن نوع عملکردشان، دوستشان دارید. هیچگاه محبت و عشقتان را مشروط به موفقیت آنها نکنید.
۲) درکتان را از استعدادها و تواناییهایی رو به رشد فرزندتان افزایش دهید. بیشتر در مورد رشد فرزندانتان و اینکه آنها در دورههای سنی مختلف قادر به دستیابی به چه موفقیتهایی هستند، بیاموزید.
۳) انتظارات واقعبینانهای از فرزندتان داشته باشید. والدین نباید استانداردهای بالایی برای فرزندانشان تعریف کنند. اهدافی را که برای فرزندانتان تنظیم میکنید باید متناسب با تواناییهای آنها باشد.
.
اخلاق عنوان شاخهای از علوم انسانی است که در آن از ارزش رفتارهای آدمی بحث می شود. این علم نگرشی تاریخی بر رفتارهای انسان به عنوان امور واقع، یا کوششی برای کشف علل و عوامل طبیعی آن نیست؛ بلکه مطالعه آنهاست از این حیث که هریک در نظام ارزشی معین، از چه جایگاهی برخوردارند. نظامهای اخلاقی به عنوان مجموعههایی مشتمل بر ارزشها و دربردارنده دستورهایی برای اتصاف به خویهای نیک و انجام دادن اعمال پسندیده و دوریگزیدن از کردارهای ناپسند، در میان بسیاری از ملل باستانی دیده میشود و شکل گیری آنها به عنوان علم اخلاق در تمدنهای گوناگون عهد باستان، ازجمله ایران و یونان، مسیری موازی را طی کرده و آثار اخلاقی با سبکهای متفاوت را پدید آورده است. (ر.ک: دایرهالمعارف بزرگ اسلامیر ج۷ر ص۲۰۱ر).
1 ـ توکل
مومنين حقيقي به خالق متعال ، در کارهاي خود ، تنها به او توکل کرده و خداوند متعال هم آنها را همواره دوست داشته و در انجام کارها ياري نموده است . لذا بر همه لازم است به اين فضيلت نيکو خود را متصف نمايند و از اين جهت انبياء عليهم السلام که خود اسوه هاي حسنه در بين جامعه بودند همواره بر خدا توکل مي کردند .
در زندگي سراسر الگوي پيامبر اسلام ، وقتي دقت کنيم خواهيم ديد که ايشان در تمام طول رسالت خويش در فراز و نشيب هاي مختلف همواره بر خداي يکتا توکل مي نمود ، از جمله در امر جنگ خدا به او فرمان مي دهد با اصحاب خود م کن و اگر تصميم قطعي گرفتي بر خدا توکل کن در (سوره ي آل عمران ، آيه 159 )به اين نکته اشاره شده است .
تمام انبياء عليهم السلام ، در انجام امورات محوله بر خداي هستي بخش توکل مي نموده و ثمره ي اين توکلات را نيزکه همان پيروزي و موفقيت در کارها بود در قصص آنان ترسيم نموده تا اينکه خوانندگان خود را به اين فضيلت بيارايند .
2 ـ تقوا
خداوند متعال بهترين زاد و توشه ي آخرت را تقوا معرفي نموده و مي فرمايد :
«بهترين توشه اين راه تقوا است و از من بپرهيزيد و خدا ترس شويد اي صاحبان عقل و ادراک » (سوره ي بقره / آيه ي 197 )
بر اين اساس ، مي توان يکي از فضائل ارزنده انسان را که روي آن بسيار تأکيد شده «تقوا » دانست و رو ي همين اصل در قصص قرآني هم موارد زيادي از تقواي عملي انبياء (ع ) به تصوير کشيده شده است . پس از آنکه حضرت يوسف در آزموني بزرگ دامن خود را از گناه حفظ کرد ، خداوند متعال هم بالافاصله کيد زليخا را آشکار کرد و سرانجام آن حضرت آزاد گرديد و به خاطر همين پرهيزکاري که داشت به مقامات بالايي رسيد .در ( سوره ي يوسف /آيه هاي 57 ـ 56 ) به اين موضوع اشاره شده است. در جاي جاي قصص قرآني به ويژه در دعوت هاي انبياء آنچه بيشتر جلب توجه مي کند دعوت به تقوا و پرهيزکاري است که دعوت حضرت ثمود ، لوط ، شعيب و ديگر انبياء الهي از اين جمله است .
3 ـ خلوص
اخلاص ، کيمياي هرفکر و نيت و عمل انساني است.
اگر مجبوريد يك حرف را چندين مرتبه براي فرزند پيش دبستاني خود تكرار كنيد تا گوش كند، اينمطلب را مطالعه كنيد . عده اي از پدر و مادرها وقتي مي بينند فرزند كوچكشان به حرفهاي آنها در لباس پوشيدن يا در جمع كردن وسايلش و . توجهي نمي كند و به تماشاي تلويزيون يا بازي ادامه مي دهد دائم صدايش مي كنند و فرياد مي كشند.
آنها فكر مي كنند كه هر چه بيشتر حرفشان را تكرار كنند ، فرزندشان سريع تر گوش مي دهد. در حقيقت، قضيه بر عكس است. به طور معمول اگر قبل از انجام كاري گفته خود را 4 ، 5 يا 6 مرتبه تكرار كنيد، بچه مي آموزد كه نبايد گوش دهد. بچه ها زرنگتر از آن هستند كه ما فكرش را مي كنيم. آنها ارزش زماني كه براي اولين مرتبه او را صدا مي كنيد و زماني كه واقعاً با او كار داريد را مي دانند و احتمالاً از 5 يا 10 دقيقه اضافي استفاده كرده و به بازي خود ادامه مي دهند.
هر انساني براي خود احترامي قائل است . زماني كه به عقايد ،كارها وسلیقه هاي افراد در حد ومحدوده خودشان احترام بگذاريم وسعي نكنيم هميشه در پي رد كردن آنها برآييم ديگران ما را به رسميت مي شناسند چرا كه مردم عادتا با كسي كه به آنان احترام بگذارندونسبت به ايشان ابرازتوجه وقدرداني كنندانس والفت مي گيرندپس براي جلب مردم آنچه مي خواهند بايد به آنان بخشيد . بديهي است كه مردم براي دوستي ورزيدن با افراد مال و منزل نمي خواهند بلكه صرفاً خواهان احترام و بزرگداشت خود از سوي آنان مي باشند . چرا كه مردم خود را دوست دارند و هر كس براي خودش جهاني دارد مملو از آراء وعقايد و نظرات متعددي كه همين عقايد انسانها رااز هم جدا مي كند و دنياي هر فردي براي خودش محترم است پس كسي كه به آنان احترم بگذارد و به عقايد آنان توجه نمايد . دوست مي دارند وكساني را كه عقايد آنان را ناديده گرفته و به شخصيت آنان احترام نمي گذارند نزد آنان هيچ محبوبيتي ندارد .
ممكن است بپرسید چگونه به مردم احترام بگذاريم ؟ چگونه نشان دهيم كه به آنان توجه داريم ؟
جواب اينكه همان طور كه .
اختلاف نظر چه در جامعه و چه در مدرسه در بين گروههایی مثل دانش آموزان يكي از عوامل مهم تغييرات اجتماعي گروهي و فردي محسوب ميشود و يك امر مورد نیاز در جامعه و مدرسه به شمار ميآيد، زيرا .
درباره این سایت